نمی دونم چرا همه وقتی کار دارند بچه های بزرگتر را احضار می کنند ؟ وقتی خونه خودمونیم ، فقط ما هستیم که درست و حسابی بلدیم کمک کنیم برای همین هم اینقدر کار می کنیم که از حال می ریم . گاهی که می گیم : خوب چرا فقط به ما می گین ، چرا به خواهر کوچکتر کار نمی گین ؟ می گن : آخه اون جلوی چشممون نبود، تو رو صدا کردیم .
جالبه که وقتی هم جلوی چشمشونه باز هم ما رو صدا می کنند . بدتر از همه اینه که گاهی با این همه کمکایی که می کنیم گاهی اصلا به حسابم نمیاییم .
حالا اینها هیچی ، وقتی از کمک کردن خسته می شی و می خواهی یک نفر یه لیوان آب دستت بده ، به خواهر کوچیکت میگی : خواهش می کنم بی زحمت، برای رضای خدا ، یک لیوان آب برام بیار ! انگار نه انگار که داری باهاش حرف میزنی . یک بار ، دوبار ، سه بار بهش میگی آخرشم مجبور می شی خودت بری آب بخوری .
این انصافه که ما بزرگترها فقط کار کنیم ، کمک مامان یا بابا یا هرکس دیگه ای کنیم و وقتی هم که خسته ایم بازم این خواهر کوچیکا از زیر کار در برن ؟
مادرها ، پدر ها ! دستت شما رو می بویسیم ، نوکرتون هم هستیم ! اما جون هر کی دوست دارین یک کمی هم به بچه های دیگه تون کار بگین . ما هم احتیاج به استراحت داریم .